Web Analytics Made Easy - Statcounter

همین دیروز|گروه تاریخ خبرگزاری فارس- امین رحیمی: «میرزا حسن تبریزی» که بعدها به «رشدیه» مشهور شد در سال ۱۲۳۱ شمسی در تبریز به دنیا آمد. پدرش روحانی بود و خودش هم از ۱۵ سالگی معمم شد و در ۲۲ سالگی پیش‌نماز مسجدی در تبریز بود. کتاب هم زیاد می‌خواند اما ماجرا از آنجا شروع شد که در جوانی روزنامه‌هایی که به زبان فارسی در هندوستان و ترکیه عثمانی و مصر منتشر می‌شد به‌طور مستمر مطالعه می‌کرد و یک‌روز دید در روزنامه ثریا نوشته است: «در اروپا در هر هزار نفر، یک نفر بی‌سواد است و در ایران در هر هزار نفر، یک نفر باسواد و این از بدی اصول تعلیم است».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این ادعا البته که اغراق بود ولی تأثیر عمیقی بر رشدیه گذاشت و راه افتاد و رفت به بیروت که انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها آنجا مدرسه و دارالمعلمین باز کرده بودند و این‌طوری شد: «به دارالمعلمین بیروت رفت و در اقامتی ۲ ساله در آنجا تلاش کرد عربی و فرانسه بیاموزد. سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز از مدارس مدرن آن شهر بازدید کرد». در همان استانبول شیوه‌های نوین آموزش را هم آموخت و لقب «رشدیه» هم از اینجا آمد که در ترکیه عثمانی به مدارس ابتدایی رشدیه می‌گفتند.

القصه، وقتی حسن رشدیه به ایران بازگشت مثل همیشه بچه‌ها می‌رفتند مکتب‌خانه و حالا بیا به ایرانیان قاجاری بگو بچه‌هایتان را بفرستید مدرسه! البته آن‌موقع اصلا مدرسه‌ای هم نبود.

«حسن رشدیه» بانی تأسیس نخستین مدارس در ایران

نخستین مدرسه ایران در ششگلان تبریز

در دوره قاجار مکتب‌خانه در ایران ۳ نوع بود؛ مکتب‌خانه‌های آخوندباخی که زنان باسواد اداره می‌کردند و کودکان زیر ۷ سال می‌رفتند و الفبا و قرآن و شرعیات می‌آموختند و مکتب‌خانه‌های عمومی که در اغلب شهرها و روستاها برپا بود و کودکان در آنها علاوه‌بر الفبا و قرآن، کتب اشعار فارسی و گلستان سعدی هم می‌خواندند و مکتب‌خانه‌های خصوصی که فرزندان اعیان و ثروتمندان می‌رفتند.

این شیوه آموزش تا آن‌موقع برای جامعه سنتی دوره قاجار کفایت می‌کرد ولی روزگار نو شده بود و علوم جدید از راه رسیده بودند و ایران به دانش نوین هم نیاز داشت. رشدیه قبلا یک مدرسه‌ در ایروان قفقاز برای فرزندان خانواده‌های مسلمان تأسیس کرده بود و این مدرسه در علم‌آموزی موفق بود و به‌قول امروزی‌ها جواب داده بود. پس به تبریز بازگشت و نخستین مدرسه ابتدایی ایران را که به «مدرسه رشدیه» معروف شد در محله ششگلان تبریز بنا نهاد؛ سال ۱۲۶۶ شمسی بود و «مدرسه» در ایران متولد شد.

یکی از مدارس رشدیه در دوره مظفرالدین قاجار

بمبی که در مدرسه انداختند!

رشدیه بیش از ۶ مدرسه در تبریز و تهران و مشهد برپا کرد که اغلبشان چندان دوام نداشتند؛ تخریب می‌شدند! هر مدرسه‌ای که باز می‌شد داستانی جدید شروع می‌شد و برخی مردمان دوره قاجار این مدارس را مایه ترویج فرهنگ غربی می‌دانستند و خرافات و شایعات و تهمت‌هایی هم در کار بود. خلاصه‌اش اینکه برخی فعالیت این مدارس را تحمل نمی‌کردند و خوش‌نداشتند که ایرانی‌ها بروند مدرسه و درس‌های فرنگی نظیر شیمی و فیزیک بخوانند. این بود که معمولا بعد از یکی دو سال مدرسه‌های رشدیه ویران می‌شد یا تغییر مکان می‌دادند و رشدیه هم شهر به شهر جابه‌جا می‌شد و دردسر می‌کشید و ماجراها پیش می‌آمد و یک‌بار به مدرسه‌اش حمله کردند و دستش را شکستند و مدتی بعد با گلوله به پایش زدند و نقل است که یک‌بار هم بمبی ساخته‌شده از زرنیخ و باروت در مدرسه‌اش انداختند.

یک‌بار هم شایع شد که زنگ مدرسه‌اش مثل ناقوس کلیسا می‌ماند و این حرف‌ها و رشدیه هم به جای زنگ برای صف‌بستن محصلان در مدرسه یکی از دانش‌آموزان را مأمور کرد که با صدای بلند این شعر را بخواند: «هر آنکس پی علم و دانایی است / بداند که وقت صف‌آرایی است».

تصویر یکی دیگر از مدارس رشدیه

اگر آن روز زنده باشم...

رشدیه مردی بود که تسلیم نمی‌شد و تاریخ گواهی می‌دهد که پیروز شد. از وی نقل شده است که هنگام تخریب یکی از مدارسش به حاضران گفته بود: «این جاهلان نمی‌دانند که با این اعمال نمی‌توانند جلو سیل بنیادکن علم را بگیرند. یقین دارم که از هر آجر این مدرسه، خود مدرسه دیگری بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، حتماً خواهم دید». به اطرافیانش هم گفته بود: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود» و برای شاگردان مدرسه‌اش هم گفته بود درباره اینکه مدرسه کجاست؛ «می‌دانید که امروز برای شما چه عید بزرگی است؟ امروز روزی است که شما از خرابه نادانی به شهر دانایی داخل شده‌اید... آدم بی‌سواد مرده ‌است و آدم باسواد زنده است. می‌دانید مدرسه چه جایی است؟ مدرسه جای خداشناسی است، مدرسه جای تربیت و تعلیم است، همهٔ علما، همه وزرا، همه بزرگان از مدرسه بیرون آمده‌اند. ان‌شاءالله سعی می‌کنید شما هم آدم بزرگ و یکی از بزرگان بشوید».

«حسن رشدیه» در ایام کهنسالی

حسن رشدیه که آرزو داشت شاگردانش با مدرسه «آدم بزرگی» بشوند خودش با همین مدرسه‌ها آدم بزرگی شد در تاریخ ایران و «پدر فرهنگ نوین ایران» و «پدر آموزش و پرورش نوین ایران» لقب گرفت. جالب اینکه به آرزویش هم رسید و تا چند دهه بعد وقتی هنوز رشدیه زنده بود ایران پُر از مدرسه شده بود.

مزار حسن رشدیه در «قبرستان نو» شهر قم

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۱ آذر مصادف با ۱۲ دسامبر میلادی و ۷ جمادی‌الاول هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ تصرف سرزمین مازندران توسط «علاء‌الدین محمد تَکِش» خوارزمشاه در سال ۶۰۶ قمری
ـ زادروز «گوستاو فلوبِر» نویسنده معروف فرانسوی در سال ۱۸۲۱ میلادی
ـ روز ملی و استقلال کنیا از استعمار انگلستان در سال ۱۹۶۳ میلادی
ـ اعلام تشکیل «دولت فرقه دموکرات آذربایجان» در تبریز در سال ۱۳۲۴ شمسی
ـ زادروز «احمد شاملو» شاعر معاصر در سال ۱۳۰۴ شمسی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: مدرسه ایران حسن رشدیه دوره قاجار الفبا گلستان سعدی مکتبخانه تبریز حسن رشدیه مکتب خانه مدرسه اش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۰۷۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گپ و گفت با معلم امدادگر/ نقش معلمان در جامعه روستایی

خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می‌شود همه ما به یاد معلمانمان می‌افتیم؛ خانواده‌ها از معلمان فرزندانشان تقدیر می‌کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می‌گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.

در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می‌دهند.

به بهانه روز زیبای معلم تلاش می‌کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفت‌وگو داشته باشیم.

فعالیت‌ها و فداکاری‌های معلمان در مناطق محروم یا کمتر برخوردار مناطقی همچون شهرستان‌های استان سیستان و بلوچستان از چند نظر ارزشمند است.

اول اینکه این معلمان عمدتاً در فضای آموزشی نامناسبی به تدریس می‌پردازند؛ تهویه هوا و سیستم‌های مناسب گرمایشی و سرمایشی در مدارس این مناطق موجود نیست و دانش آموزان هم بعضاً با مشکلاتی همچون بیکاری و اعتیاد والدین، فقر و نبود وسایل حمل و نقل برای رفت و آمد به مدرسه مواجه اند. در چنین شرایطی معلمان باید تا حد امکان مشکلات دانش آموزان خود را هم حل کنند.

از سوی دیگر با بروز حوادث غیرمترقبه طبیعی همچون سیل، معلمان پیشرو بوده و یک امدادگر برای کاهش آلام مردم منطقه خود می‌شوند. مردم معلم فرزندانشان را می‌شناسند و به او بیش از دیگران اعتماد دارند. گاهی یک معلم تنها باسواد یک روستا است.

فیصل رئیسی یکی از همین معلم‌ها است؛ او ۱۶ سال است که به عنوان معلم رسمی وزارت آموزش و پرورش در مدارس استان سیستان و بلوچستان فعالیت می‌کند. به مناسبت روز معلم گفت‌وگویی با او داشتیم.

آقای رئیسی چند سال سابقه دارید و در چه مناطقی از کشور معلم بوده اید؟

من ۱۶ سال است که معلم رسمی آموزش و پرورش هستم و تنها در استان سیستان و بلوچستان و در مناطق لاشار، دشتیاری و چابهار معلم ابتدایی بوده ام.

معلمان چه نقشی در جامعه روستایی استان سیستان و بلوچستان دارند؟

معلمین به واسطه ارتباط نزدیکی که با مردم دارند نقش بسیار پررنگی خصوصاً در روستاها در امر اطلاع رسانی و امدادرسانی دارند. معلمان در روستاها به واسطه معلمی و باسواد بودنشان یک نقش اجتماعی خاصی بر عهده دارد. مردم به معلمان خیلی اعتماد دارند و هر اتفاقی که می‌افتد معلمان اولین کسانی هستند که به آنها مراجعه می‌شود.

در روستاهای دور افتاده نقش معلمان پر رنگ تر است. گاهی به واسطه شبکه‌های اجتماعی که معلمان در اختیار دارند و گاهی به واسطه ارتباطاتی که دارند.

معلمان هم امدادرسانی‌ها را متوجه منطقه خود می‌کنند و هم امدادرسانی‌ها به منطقه خود را بازتاب می‌دهند.

معلمان همچنین تلاش می‌کنند که کمک‌های مردمی ارسال شده به بهترین شکل توزیع شود و به دست افراد نیازمند و به اهلش برسد.

آیا معلمان استان بومی هستند یا از استان‌های دیگر آمده اند؟

هم معلمان بومی و هم معلم غیربومی در منطقه فعالیت می‌کنند. خیلی تفاوتی وجود ندارد؛ معلم هر جا باشد برای کمک به منطقه خود فعال است.

وضعیت فضای آموزشی در استان و شهرستان‌هایی که شما حضور دارید چه طور است؟ سیلاب چه قدر خسارت به فضای آموزشی استان وارد کرده است؟

سیلاب که اثرات جبران ناپذیری گذاشته است، اما به نسبت گذشته که مدارس کانکسی واقعاً در زمان سیل خسارت بار بود؛ تعداد مدارس کانکسی کم شده است.

مدارس کانکسی در گذشته تعداد بیشتری از مدارس استان را تشکیل می‌داد اما این روزها تعداد مدارس کانکسی به واسطه فعالیت و حضور خیران مدرسه ساز کاهش یافته است.

البته ما همچنان با کمبود فضای آموزشی مواجهیم اما دیگر مدارس خشت و گلی نداریم و تعداد مدارس کانکسی هم کاهش یافته است.

چقدر مسئولان آموزش و پرورش استان یا شهرستان از عملکرد شما در مدارس اطلاع دارند یا از فعالیت‌های داوطلبانه شما آگاه هستند؟

چندان حضور ندارند. آموزش و پرورش به معلمان امدادگر استان توجهی نمی‌کند؛ کمتر دیده شده است که مسئولان آموزش و پرورش کشور یا استان در مناطق آسیب دیده حضور پیدا کنند؛ تنها تقدیری که دیدیم، ارسال یک لوح تقدیر در ماه‌های اول سیلاب بوده است. البته ما انتظاری از مسئولان نداریم اما حضور مدیران در مناطق سیل زده و آسیب دیده توجه آنان به مناطق تحت مدیریتشان را نشان می‌دهد.

منطقه‌های آسیب دیده از سیل با چه نیازهایی مواجه هستند؟

نیاز منطقه به اقلام بهداشتی یا بسته‌های خوراکی خوشبختانه دیگر مانند روزهای اول سیل حاد نیست ولی منطقه به شدت نیازمند توجه و بازسازی زیرساخت‌هاست. زیرساخت‌های منطقه همچون پل و جاده به شدت تخریب شده و ما نیازمند ساخت حمام و سرویس بهداشتی هستیم.

حضور مردم و سازمان‌های دولتی و سمن‌ها را چه طور دیدید؟

تعداد بسیار زیادی سازمان مردم نهاد در سیل اخیر حضور پیدا کردند و همچنان برخی از آنها در منطقه حضور دارند. سازمان امداد نجات هلال احمر هم حضور بسیار مؤثر و ارزشمندی داشت. هلال احمر خصوصاً به مناطقی امدادرسانی‌هایش را انجام داد که دسترسی به آن منطقه بسیار مشکل شده بود. توزیع بسته‌های غذایی یا جابجایی بیماران مصدوم در مناطق صعب العبور تماماً با هلال احمر بود.

آقای رئیسی بهترین و بدترین خاطره معلمی خودتان را برای ما بگویید.

یکی از بهترین خاطراتم این بود که در شهر دشتیاری که به تازگی رفتم؛ قبل از ورود من به مدرسه یک دانش آموزی بود که همه او را ضعیف و کند ذهن می‌شناختند ولی با کارهای انگیزشی که انجام دادیم به دانش آموز نمونه تبدیل شد و حتی دو سه سال از دانش آموزان نمونه مدرسه ما بود.

خاطره تلخ که زیاد داریم کدومش رو بگم (با لبخند می‌گوید) ولی یکی از خاطرات تلخ من مربوط به سال‌های اول خدمتم است. مدرسه‌ای که رفتیم کلاس درس من خراب شد و به ناچار به یک کلاس خشت و گلی رفتم. در کمتر از یک ماه پس از آغاز سال تحصیلی همکارم هم بازنشسته شد و من تنها معلم آن مدرسه شدم. یک معلم تنها با بیش از ۳۰ دانش آموز دختر و پسر در پنج پایه درسی. سال سختی بود که در یک محیط جدید درسی این تعداد دانش آموز را با پنج پایه نگهداری و برای آنان تدریس کنم.

کد خبر 6093834 علی قدمی

دیگر خبرها

  • قدردانی از معلمان مدرسه شهید حجه فروش همدان
  • گپ و گفت با معلم امدادگر/ نقش معلمان در جامعه روستایی
  • ۳۰۰ مدرسه در یزد فرسوده هستند
  • نماینده تبریز: شهرداری حق دارد با خارجی ها قرارداد ببندد اما نه پنهانی
  • خطر فرونشست در ۱۵۰ مدرسه این استان
  • خطر فرونشست در ۱۵۰ مدرسه در این استان
  • خطر فرونشست در ۱۵۰ مدرسه اصفهان
  • زنگ سپاس معلم در مدارس مشهد نواخته شد
  • برپایی کلاس درس دانش آموزان فلسطینی در چادرها
  • وقتی ستاد مدیریت بحران خود دچار بحران می‌شود